آنچه در این قسمت میخوانیم

در جلسه قبل به صورت مشروح فاز های وایکوف و شماتیک های آن بررسی گردید در اینجا به اختصار به فاز توزیع میپردازیم.

ساختار پایه توزیع ( Distribution )

آیس ( یخ ICE ): سطح حمایت ساختار های توزیع یا توزیع مجدد، این سطح با کف تولید شده توسط واکنش خودکار و کف های تشکیل شده در طی فاز B ایجاد میشود.

تغییر ماهیت CHoCH : این نشان دهنده محیطی است که قیمت به زودی در آن حرکت خواهد کرد. اولین CHoCH در فاز A ایجاد میشود که در آن قیمت از یک روند صعودی به یک محیط ادغام و تثبیت حرکت میکند.

دومین CHoCH از سقف فاز C تا کف SOS تشکیل میشود که در آن قیمت از یک محیط تثبیت به یک محیط روند نزولی حرکت میکند.

فاز A توقف روند قبلی:

  • PSY یا Preliminary Supply عرضه اولیه: مقاومت اولیه، این اولین تلاش برای متوقف کردن صعود است که همیشه شکست خواهد خورد.
  • BC یا Buying Climax اوج خرید: این ناحیه حرکت رو به بالا را متوقف میکند.
  • AR یا Automatic Reaction واکنش خودکار: واکنش نزولی. حرکت نزولی که کف محدوده را تعیین میکند.
  • ST یا Secondary Test تست ثانویه: تست سطح تقاضا در ناحیه BC که پایان فاز A و آغاز فاز B را تعیین میکند.

فاز B ساخت علت:

  • UT یا Upthrust پرتاپ رو به بالا: رویداد مشابه با مرحله UA در مرحله تجمیع. شکست موقت مقاومت و ورود مجدد به محدوده که در واقع تست سقف ایجاد شده توسط BC است.
  • mSOW یا Minor Sign Of Weakness نشانه جزئی ضعف: همان رویداد ST as SOW در فاز تجمیع است. شکست موقت حمایت و وورد مجدد به محدوده که در واقع تست کف ایجاد شده توسط AR است.

فاز C تست ( آزمون یا محک )

  • UTAD یا Upthrust After Distribution آپتراست پس از توزیع: شکست کاذب صعودی که در واقع یک تست به شکل شکست نقاط سقف فازهای A و B است.
  • تست UTAD: حرکتی صعودی که برای بررسی میزان تعهد خریداران پس از UTAD انجام میشود.

فاز D روند نزولی در محدوده.

  • MSOW یا Major Sign Of Weakness نشانه اصلی ضعف: حرکت نزولی بعد از UTAD که توانست به کف محدوده برسد و یک تغییر ایجاد کند.
  • LPSY یا Last Point of Supply آخرین نقطه عرضه: آخرین سطح حمایت از تقاضا. این ها سقف های کاهشی هستند که در حرکت نزولی به سمت حمایت دیده میشوند.

فاز E روند نزولی خارج از محدوده

  • SOW و LPSY های متوالی مجموعه ای از سقف و کف های پایین تر را ایجاد میکند.

فهرست مراحل ( فاز ها )

فاز A : توقف روند قبلی. عملکرد اصلی این مرحله توقف حرکت روند قبلی و بازگرداندن بازار به حالت تعادل بین نیروهای عرضه و تقاضا است.

فاز B : ساخت علت. پس از تست ثانویه، فاز B شروع میشود که در خدمت ایجاد علت برای اثر بعدی است

فاز C : تست. فاز C با شروع رویداد شکست کاذب شروع میشود و با تست آن به پایان میرسد.

فاز D : روند در محدوده. این مرحله پس از پایان تست شکست آغاز میشود و تا توسعه کامل رویداد تایید ادامه میابد. بدون هیچ مخالفتی مسیر کمترین مقاومت روشن است.

فاز E : روند خارج از محدوده. این مرحله پس از رویداد تایید شروع میشود.

مجدداً برای راحتی شما شماتیک های توزیع را در زیر میتوانید مشاهده کنید.

شماتیک های توزیع و توزیع مجدد

 

چگونه رویداد عرضه اولیه PSY در نمودار ها شناسایی میشود.

این رویداد در نمودار ها اغلب اشتباه تفسیر میشود زیرا لزوماً قرار نیست کندلی با دامنه بزرگ و حجم بزرگ دیده شود. این رویداد ممکن است در نمودار ها به صورت چند کندل با دامنه کوچک و حجم بالا یا به صورت یک کندل بزرگ که سایه بزرگی نیز دارد همراه با حجم بالا دیده شود. این تنوع نمایش در پایان نشان دهنده یک چیز است: اولین ورود مرتبط معامله گران بزرگ.

یکی از مهم ترین نقل قول های تام ویلیامز در کتاب استاد بازار ها را به خاطر بسپارید. او مطلبی با این مضمون دارد که بازار پس از یک حرکت طولانی، کندل هایی با ابعاد بزرگ که حجم بسیار بزرگی دارند را نمیپسندد زیرا این کندل ها معمولاً احساسات مخالف را نمایش میدهند.

پس از یک حرکت طولانی صعودی، مشاهده یک کندل صعودی بزرگ که کلوز کندل یا قیمت بسته شدن کندل در محدوده بالایی آن روی دهد و حجم بزرگی داشته باشد نشانه بسیار واضحی از فروش حرفه ای هاست. در این شرایط شاهد حالتی هستیم که به آن بیش خرید گفته میشود که قیمت با شیب تندتری در مسیر صعودی حرکت میکند.

روانشناسی عرضه اولیه PSY

پس از آنکه مشخص شد بازار به محدوده با ارزش قیمتی رسیده شاهد شکل گیری پویش و کمپین بازیگران بزرگ برای جمع آوری سهام خواهیم بود و معامله گران نا آگاه نقدینگی لازم برای عملی شدن نقشه های بازیگران بزرگ را فراهم میکنند. گروه های مختلف معامله گران نا آگاه را در زیر میبینید.

  1. معامله گران حریص و مشتاق: گروهی هستند که حرکت ناگهانی قیمت را میبینند و وارد بازار میشوند تا از یک حرکت احتمالی سود کنند.
  2. معامله گران نگران و ترسو: گروهی هستند که در موقعیت های ضرر قرار دارند و به حد نهایی ضررشان نزدیک شده اند. پس از مشاهده حرکت مجدد قیمت بر خلاف آنها و از ترس افزایش بیشتر ضرر، در نهایت تصمیم میگیرند موقعیت خود را رها کنند.
  3. معامله گران سریع: آنها قادر به پیشبینی چرخش خواهند بود و در حال حاضر داخل بازار هستند. اما زمان بندی دقیقی نداشته اند و با فعال شدن حد ضررشان از بازار خارج میشوند.

قبل از اینکه اولین تلاش برای متوقف کردن روند صعودی یا PSY واقعی رخ دهد، مانند بخش قبلی منطقی ترین کار ممکن برچسب گذاری سایر PSY های موجود در روند صعودی با عنوان تلاش بالقوه برای توقف روند میباشد. مشاهده مکرر این پیشامد در طول روند صعودی نشانه ای از عدم تمایل حرفه ای ها برای تقاضا و خرید است، به همین خاطر در اوج خرید مشارکت کنندگان کمتری حضور خواهند داشت و رویداد اوج خرید با حجم چشم گیری همراه نخواهد بود.

چگونه رویداد تست در نمودار شناسایی میشود؟

در تحلیل قیمت و حجم VSA کندل های تست با دو مفهوم بدون تقاضا و بدون عرضه شناخته میشوند. تست زمانی معتبر است که حجم کندل تست کمتر از حجم دو کندل قبلی باشد که نشان دهنده عدم علاقه به آن جهت است. نکته دیگر اینکه هر چه دامنه کندل تست کمتر باشد بهتر است.

هنگامی که با رویدادهایی که پس زمینه احتمالی قدرت بازار را نمایندگی میکنند مانند اسپرینگ یا شکست صعودی، عبور از کریک یا یک روند صعودی روبرو شویم به دنبال تستی هستیم که علاوه بر نشان دادن حجم کمتر نسبت به دو کندل قبل روی یک کندل نزولی ( بدون عرضه ) رخ دهد.

هنگامی که با رویدادهایی که پس زمینه ضعیف قیمت و بازار را نمایندگی میکنند مانند آپ تراست، شکست نزولی کریک یا در میانه یک روند نزولی روبرو شویم به دنبال این خواهیم بود که تست در کندلی کوچک و کم دامنه به ظاهر صعودی ( بدون تقاضا ) پدیدار شود.

تست ( بدون تقاضا و بدون عرضه )

این رفتار به عنوان یک تست شناخته میشود. در این مورد آنچه در حال تست است قصد معامله گران بزرگ برای ادامه در آن مسیر است. اگر شمعی ظاهر شود که حاکی از عدم مشارکت پول هوشمند باشد، این آزمایش را میتوان موفقیت آمیز در نظر گرفت و بازار بدون این مشارکت نمیتواند خیلی زیاد پیش برود.

  • کندل بدون تقاضا یک کندل صعودی با دامنه ای باریک و حجمی کمتر از دو کندل قبلی است.
  • کندل بدون عرضه یک کندل نزولی با دامنه ای باریک و حجمی کمتر از دو کندل قبلی است.

از آنجایی که حجم متغیری است که برای تعیین علاقه مشارکت کنندگان تجزیه و تحلیل میکنیم، یک الگوی بدون تقاضا که با حجم کمی ظاهر میشود نشان میدهد که هیچ علاقه ای از سوی معامله گران بزرگ به سمت قیمت های بالاتر وجود ندارد به خصوص اگر قبلاً نشانه قابل توجهی از ضعف را دیده باشیم مانند یک اوج خرید یا یک آپ تراست. این نوع کندل ها همان کندل های بلاتکلیفی هستند که در پرایس اکشن دیدیم.

از آنجایی که بازار وارد منطقه ای میشود که قبلاً حجم بالایی داشته است، یکی از دو نتیجه زیر میتواند به دست آید:

  1. تست معتبر. حجم در حال حاضر پایین است که به وضوح نشان دهنده عدم علاقه است و نشان میدهد که بازار اکنون برای تغییر روند به سمت کمترین مقاومت آماده است.
  2. تست ناموفق. حجم هنوز بالاست که نشان میدهد هنوز معامله گرانی وجود دارند که مایل به ادامه افزایش قیمت هستند. بهترین کار در این مورد این است که منتظر بمانید یا آزمایش های مکرری ظاهر شود که تایید کند دیگر سهامی موجود نیستند. یا اینکه بازار در جهت آخرین حرکت خود ادامه دهد.

چارچوب صحیحی که در آن به دنبال سیگنال بدون تقاضا هستیم، پس از شناسایی ظاهر معامله گران بزرگی است که قبلاً خود را برای فروش در علائم ضعف فوق الذکر قرار داده بودند:

  1. در یک محدوده، به عنوان یک تست آپ تراست در ناحیه مقاومت
  2. در یک روند صعودی، مشروط بر اینکه قبلاً نشانه های قابل توجهی از ضعف را دیده باشیم، مانند اوج خرید و یا یک آپ تراست
  3. بهترین مکان برای انجام یک معامله فروش زمانی است که یک میله بدون تقاضا را در یک روند نزولی میبینید که پس از وقوع آپ تراستی است که مقداری از سقف قبلی را میشکند.

همچنین پس از مشاهده علائمی که نشان میدهد پول هوشمند برای خرید وارد شده است، باید به دنبال کندل های بدون عرضه باشیم:

  1. در یک روند نزولی تنها در صورتی که قبلاً اوج فروش و یا یک ضربه تکانی را دیده باشیم.
  2. در یک روند صعودی پس از ظهور ضربه تکانی. این زمینه بزرگ ترین قدرت است.
  3. در یک محدوده، در یک منطقه حمایت به عنوان یک تست ضربه تکانی.

میدانیم بازارهای امروزی به میزان قابل توجهی با بازار های مورد مطالعه توسط ریچارد وایکوف تغییر کرده اند و وظیفه ما این است که بدانیم چگونه با این تغییرات سازگار شویم. اما اگر موردی وجود داشته باشد که تغییر ناپذیر باشد و مزیت این رویکرد نسبت به رویکرد های دیگر در آن نهفته باشد، این مزیت چیزی نیست جز اصول زیر بنایی آموزه های آن. صرف نظر از اینکه بازار ها و معامله گران آنها چگونه تغییر کرده اند، همه چیز هنوز تحت قانون جهانی عرضه و تقاضا است و این شالوده این روش است.

برچسب ها

ما آموخته ایم که اساس هر رویداد چیست، چگونه شکل میگیرد، چگونه در نمودار نشان داده میشود، روانشناسی پشت آن چیست و غیره. به دلیل ماهیت بازار عملاً غیر ممکن است که هر دو ساختار کاملاً یکسان باشند. بنابراین ضروری است که روی جستجوی دقیق رویداد ها تمرکز نکنید و در نظر داشته باشید که آنچه واقعاً مهم است، کل عمل است ( عمدتاً رویداد های توقف که فاز A را تشکیل میدهد ) به عبارت دیگر در بسیاری از نمودار ها میبینیم که حرکت روند متوقف میشود و فرآیند جانبی سازی را آغاز میکند، اما قادر به شناسایی صحیح آن 4 رویداد توقف اولیه نیستیم. با توجه به این موضوع، ممکن است دارایی را کنار بگذاریم و یک فرصت معاملاتی آینده را از دست بدهیم و این اشتباه است.

تجمیع یا توزیع ناموفق

بازار موجودیتی پویا دارد بنابراین نمیتوان به طور قطع و یقین راجع به حرکات بازار نظر داد ولی میتوان احتمال وقوع یک حرکت را با توجه به رفتار قیمت پیشبینی نمود. مجهولات ما از رفتار بازیگران بازار کفه سنگین ترازو را تشکیل میدهد، به عنوان مثال هنگامی که یک اسپرینگ یا یک آپ تراست تشکیل میشود ما نمیدانیم بازیگران بازار کوتاه مدتی هستند یا تفکر بلند مدتی دارند و پوزیشن خود را در کدام مرحله میبندند. آیا تمایل به توسعه رفتار جدید بازار دارند یا خیر؟

کلید تشخیص اینکه در مقابل یک ساختار ناموفق قرار داریم یا خیر این است که رفتار قیمت همه آثار را به نفع یک جهت در لحظه تعیین کننده یعنی در تست پس از شکست دارا هست یا خیر.

شکست ساختاری

اولین کاری که باید انجام دهید شناسایی منطق ساختاری است که قیمت از آن پیروی میکند. این امر با برخورد و لمس های موفقیت آمیزی تعیین میشود که به ساختاری که توسط دو محدوده عرضه و تقاضا تشکیل شده است توجه دارد. این کلید اولیه است، ساختاری که قیمت تایید کرده است را شناسایی کنید. هر چه تماس های بیشتری داشته باشد آن ساختار اطمینان بیشتری به ما میدهد. منظور از ساختار، صعودی/نزولی یا خنثی بودن محدوده حرکت قیمت است. در صورتی که قیمت نتواند تست جدیدی را در طرف مقابل توسعه دهد و در عوض قبل از رسیدن به آن محدوده چرخش ایجاد کند، میگوییم که شکست ساختاری ایجاد کرده است.

کوتاه شدن تراست Shortening of the thrust

کوتاه شدن تراست SOT یک الگوی تغییر جهت است. از نظر بصری مشاهده میشود که چگونه هر نقطه اکستریم جدید مسافت کوتاه تری را نسبت به به اکستریم قبلی طی میکند و بنابراین گفته میشود که تراست در حال کوتاه شدن است. از این ابزار تحلیلی برای اندازه گیری از دست دادن مومنتوم یا خستگی یک حرکت استفاده میشود.

vبرای مثال روند صعودی مشاهده میکنیم که چگونه هر اوج جدید مسافت کوتاه تری را نسبت به اوج قبلی طی میکند.

vبرای مثال روند نزولی مشاهده میکنیم که چگونه هر کف جدید مسافت کمتری را نسبت به کف قبلی طی میکند. ( زیرا زاویه حرکت کمتر شده )

برای اینکه این رفتار معتبر باشد، حداقل سه تراست در جهت روند مورد نیاز است.

ساختار تجمیع با شیب صعودی

این نوعی است که نشان دهنده بزرگ ترین قدرت زیربنایی است. پس از فاز توقف A قیمت در طول توسعه ساختار شروع به نوسانات بالا و پایین میکند و به وضوح یک سری از سقف ها و کف های افزایشی را نشان میدهد.

خریداران تهاجم خاصی دارند. آنها قیمت دارایی را در سطوح بالاتر ارزیابی میکنند و به منظور حفظ پوزیشن خود اجازه نمیدهند که قیمت دارایی در محدوده های هیجانی ( بیش فروش ) سقوط کند.

عملکرد این ساختار ها عمدتاً آسان نیست، زیرا غلبه بر هر اوج قبلی برای ما اینطور به نظر میرسد که با یک شوک احتمالی روبرو هستیم که بازار را به سمت پایین میکشد، اما در واقع این ماهیت حرکت است.

این محافظه کارانه ترین ورود است و به ما امنیت بیشتری میدهد، اما از نظر بصری، معاملات قیمت را در سطوح بسیار بالایی میبینیم و به لحاظ ذهنی این نقطه ورود بهینه به نظر نمیرسد.

ساختار تجمیع با شیب نزولی

این نوع تجمیع بیشترین ضعف را دارد. شیب نزولی نشان دهنده کنترل کامل معامله گران نزولی است. ضعف نهفته است اما با این وجود، خریداران در نهایت ظاهر میشوند و تجمیع را تحریک میکنند. از نظر ساختاری قیمت به پویایی نزولی که بین انتهای بالایی و پایینی کانال در نوسان است توجه دارد. پایین ترین حد یا Low جدید مسافتی رو به کاهش را طی خواهد کرد و الگوی بسیار متداولی از خستگی روند ( کوتاه شدن تراست ) را مشاهده میکند. علاوه بر این احتمالاً بازار نوعی شکست ساختاری ایجاد میکند که قیمت در نقاط زمانی خاص پویایی که منجر به بازدید از کف قیمت ساختار میشود را رها میکند ودر عوض حمایت را در جایی مابین اینها میابد. احتمالاً یک محدوده کف ایجاد کرده است و آماده شروع حرکت صعودی است.

آنچه الگوی SOT و شکست ساختاری را تایید میکند، این است که اکنون قیمت مومنتوم صعودی قوی ایجاد کند. ترجیحاً ما میخواهیم ببینیم که این مومنتوم به طور موثر ساختار نزولی را در حال تغییر پویایی بازار میشکند یا خیر. اکنون زمان آن فرا رسیده است که منتظر پولبک نزولی باشیم تا به نفع عدم تعادل ناشی از خریداران به آن بپیوندیم.

ساختار توزیع با شیب نزولی

این یک ساختار توزیعی با بیشترین ضعف است. پس از شناسایی اولین رویداد هایی که حاکی از توقف حرکت روند قبلی است، ضعفی که بازار را فراگرفته است، باعث توسعه حرکت های بعدی در قالب سقف و کف های در حال کاهش خواهد شد. از نظر بصری یک کانال نزولی مشاهده میشود که در آن قیمت با توجه به پویایی ها با حداکثر توان خود در نقاط افراطی جهش میکند. نکته کلیدی مثل همیشه شناسایی صحیص رویدادتست در فاز C خواهد بود که منجر به حرکت شکست نزولی میشود. ما دائماً به دنبال این رویداد تست خواهیم بود تا این کار را در قالب یک ضربه تکانی در این مورد UTAD انجام دهیم. این ضربه تکانی را میتوان به شکل افزایش بیش از حد در سقف ساختار انتظار داشت که نشان دهنده شرایط خرید هیجانی است، یا میتوان به عنوان یک ضربه تکانی محلی به برخی از سقف های مرتبط قبلی انتظار داشت. هر چه این ضربه تکانی نمایشی و اغراق آمیز تر باشد، اطمینان بیشتری به ما میدهد، زیرا نشان میدهد که نقدینگی بیشتری به دست آورده است و بنابراین حرکت بعدی مومنتوم بیشتری خواهد داشت. تفاوت اصلی با توجه به ساختارهای تجمیعی که دارای شیب نزولی نیز هستند این است که در این مورد شاهد از دست دادن ماهیت مومنتوم الگوی کوتاه شدن تراست نیستیم و همچنین هیچ نوع شکست ساختاری را هم نمیبینیم.

ساختار توزیع با شیب صعودی

این نوع پویایی در ابتدا قدرت پس زمینه خاصی را نشان میدهد که شاهد آن توالی سقف و کف های افزایشی است تا زمانی که در توسعه نهایی، تهاجم فروشندگان آشکار شود و ساختار را به عنوان ساختار توزیعی به چرخش درآورد.همان طور که در ساختار های قبلی مورد بحث قرار گرفت، یک ابزار مفید برای ارزیابی آن میتواند شناسایی کوتاه شدن الگوی تراست باشد. در این مورد، قیمت ممکن است به اوج های جدید برسد اما فاصله کمی از اوج های قبلی را طی کند که نشان دهنده نداشتن مومنتوم است. اگر نوعی شکست ساختاری بر جای بگذارد که نشانه ضعف باشد ( به بالای ساختار نمیرسد ) نشانه دیگری است که نشان میدهد کنترل ممکن است به سمت پایین در حال چرخش باشد. با مشاهده ضربه تکانی UTAD چه در انتهای بالا تر ساختار در قالب فراجهش که به شرایط خرید هیجانی میرسد چه در برخی از نقاط سقف قبلی، بر این نکته که بیان شد تاکید میشود.

Slide21

والیوم پروفایل

حجم مهم ترین اطلاعاتی است که بازار میتواند به ما بدهد. چرا که حدود 80% کل معاملات و حجم ها توسط تنها 10 مورد از بزرگترین موسسات مالی انجام میشود. آنها بازار ها را حرکت داده و تغییر میدهند. آنها حرفه ای ترین های بازار هستند و میزان فوق العاده ای پول در اختیار دارند. داشتن این مقدار پول نیز یک مشکل است، سرمایه گذاری این مبالغ بزرگ و در عین حال پنهان کردن مقاصد معاملاتی برای آنها دشوار است. موسسات بزرگ نمیتوانند تنها با یک دستور 100000 لات EUR/USD معامله کنند. آنها باید به آرامی و بدون جلب توجه وارد پوزیشن های خود شوند و البته آنها هرگز قادر نخواهند بود که پنهان شوند. حجم های مربوط به آنها همیشه قابل مشاهده خواهد بود و ما همیشه قادر به ردیابی آنها خواهیم بود. چگونه؟ با استفاده از ابزار والیوم پروفایل.

این ابزاری است که حجم معامله شده در واحد قیمت را به شما نشان میدهد

نقطه کنترل یا POC

مهمترین مکان در هر هیستوگرام والیوم پروفایل نقطه کنترل یا POC است (point of control) .

Poc محلی است که موسسات، بیشترین حجم خود را در آن معامله میکنند.

این مکان برای همه فعالان بازار، حکم یک نقطه مرجع بسیار قوی را دارد، زیرا نشان میدهد که منافع این بازیگران در کجا قرار دارد. به غیر از poc مناطق دیگر با حجم های سنگین نیز مهم هستند و عملکرد آنها کم و بیش مانند poc است. منطق یکسان است: حجم بزرگ برابر است با بازیگران بزرگ.

 

شکل های مختلف والیوم پروفایل – پروفایل D

متداول ترین مورد پروفایل D است. شکل این پروفایل شبیه حرف D است و زمانی ایجاد میشود که بازار متعادل باشد. این به این معناست که خریداران و فروشندگان در تعادلند، قیمت در یک چرخش یا در یک کانال ساید است. این پروفایل معمولاً نشانه این است که موسسات در حال جمع کردن حجم هایشان جهت ورود به پوزیشن های بزرگ هستند.

سه مکان مهم وجود دارد که باید از آنها آگاهی داشته باشید.

  1. های پروفایل D
  2. لو پروفایل D
  3. POC معمولاً نزدیک به میانه پروفایل D

مکان هایی با خوشه های حجمی در اطراف های و لو این پروفایل، مناطق حمایت و مقاومت قوی هستند. معمولاً تهاجم را در اطراف های و لو این پروفایل مشاهده خواهید کرد ( فروشندگان تهاجمی در های و خریداران تهاجمی در لو.

 
پروفایل D

شکل های مختلف والیوم پروفایل – پروفایل p

شکل این پروفایل شبیه حرف p است و زمانی ایجاد میشود که خریداران تهاجمی و فروشندگان ضعیفی وجود داشته باشند. این نوع نمایه نشان دهنده قدرت خریدارانی است که با سهولت نسبی توانایی بالا بردن قیمت را داشته اند تا زمانی که به نقطه ای برسد که فروشندگان ظهور کنند.

مهمترین نواحی در پروفایل p عبارتد از:

  1. POC: یک ناحیه حمایت خوب اگر قیمت در روز یا روز های بعد افزایش یابد و سپس دوباره به این منطقه بازگردد. لازم نیست قیمت بلافاصله در روز بعد به این ناحیه برگردد. ممکن است چندین روز طول بکشد تا قیمت به این POC برگردد.
  2. خوشه حجمی در ناحیه باریک پروفیل: در این مکان، تهاجم خریداران بسیار چشمگیر است. آنها حجم های سنگینی در بازار قرار میدهند تا قیمت را بالاتر ببرند. اگر قیمت به آنجا بازگردد به احتمال زیاد این خریداران تهاجمی دوباره تهاجمی شده و از پوزیشن خود دفاع کنند و دوباره قیمت را بالا ببرند.

پروفایل های p معمولاً در مواقع زیر دیده میشوند:

  1. هنگامی که بازار در یک روند صعودی قرار دارد.
  2. در پایان احتمالی یک روند نزولی ( همیشگی نیست )

شکل های مختلف والیوم پروفایل – پروفایل b

شکل این پروفایل شبیه حرف b است و وقتی شکل میگیرد که فروشنده های تهاجمی و خریداران ضعیفی وجود داشته باشند. فروشندگان کنترل را در دست دارند و قیمت را به شدت به سمت پایین سوق داده اند تا اینکه در نهایت برخی از شرکت کنندگان در حال خرید ظاهر میشوند و فرآیند چرخش جدیدی ایجاد میشود. مهم ترین نواحی در پروفایل b عبارتند از:

  1. POC: یک ناحیه مقاومت خوب اگر قیمت در روز یا روز های بعد کاهش یابد و سپس دوباره به این منطقه بازگردد. لازم نیست قیمت بلافاصله در روز بعد به این ناحیه برگردد. ممکن است چندین روز طول بکشد تا قیمت به این POC برگردد.
  2. خوشه حجمی در ناحیه باریک پروفایل: در این مکان، تهاجم فروشندگان بسیار چشمگیر است. آنها حجم های سنگینی در بازار قرار میدهند تا قیمت را پایین ببرند. اگر قیمت به آنجا بازگردد به احتمال زیاد این فروشندگان تهاجمی دوباره تهاجمی شده و از پوزیشن خود دفاع کنند و مجدد قیمت را پایین تر ببرند.

پروفایل های b معمولاً در مواقع زیر دیده میشوند:

  1. هنگامی که بازار در یک روند نزولی قرار دارد.
  2. در پایان احتمالی یک روند صعودی ( همیشگی نیست )

شکل های مختلف والیوم پروفایل – پروفایل باریک

پروفایل های باریک هنگامی ظاهر میشوند که یک روند صعودی یا نزولی قوی وجود داشته باشد و به این دلیل باریک هستند که یک سمت بازار بسیار تهاجمی است و قیمت را خیلی سریع در یک جهت حرکت میدهد. مهم ترین مکان ها در پروفایل باریک، مکانهایی هستند که قیمت برای مدتی از حرکت ایستاده و والیوم پروفایل خوشه های حجمی ایجاد کرده است. در این خوسه های حجمی فعالان تهاجمی بازار در حال افزودن به پوزیشن های معاملاتی هستند تا بیش از پیش در این بازار روند دار شرکت کرده باشند و اگر قیمت مجدد به این نواحی برگردد این معامله گران دوباره تهاجمی شده و برای دفاع از پوزیشن هایشان حجم بیشتری به بازار اضافه خواهند کرد و این کار باعث حرکت مجدد قیمت در مسیر روند میشود.

پروفایل باریک

ناحیه ارزش Value area

ناحیه ارزش بین سقف ناحیه ارزش (VAH) و کف ناحیه ارزش (VAL) تعیین میشود، بخشی از انحراف معیار است و حدوداً 70% از کل حجم معامله شده در آن نمایه را نشان میدهد. این منطقه پر معامله ترین ناحیه هیستوگرام است و بنابراین ناحیه پذیرش در نظر گرفته میشود. حجم معامله خارج از ناحیه ارزش 30% باقیمانده را تشکیل میدهد، این ناحیه کمترین تعداد معامله در ابزار را دارد و بنابراین ناحیه رد در نظر گرفته میشود.

ناحیه ارزش

گره هایی با حجم بالا HVN

این ها مناطقی هستند که نشان دهنده تعادل و میزان بالای علاقه تمام شرکت کنندگان بازار هستند، زیرا هم خریداران و هم فروشندگان در آنجا راحت معامله میکنند. مناطق تعادل گذشته به عنوان آهنربا عمل میکنند که قیمت را جذب میکنند و آن را در آنجا نگه میدارند.

گره هایی با حجم کم LVN

این ها مناطقی هستند که عدم تعادل یا رد شدن را نشان میدهند، نه خریدار و نه فروشنده راحت معامله نمیکنند و بنابراین به نوعی قیمت های غیر منصفانه در نظر گرفته میشوند. آن ها به صورت دره هایی در نمایه حجم مشاهده میشوند. آن ها مناطق جالب حمایت و مقاومت هستند که در آن میتوان به دنبال ورودهای احتمالی بود.

گره های با حجم کم

مزایده تمام شده و مزایده ناتمام

بعد از رسم هیستوگرام به بالاترین قیمت یعنی سقف و کمترین قیمت یعنی کف هیستوگرام توجه کنید. این سطوح قیمت باید همیشه به عنوان نقاط مرجع کلیدی در نظر گرفته شوند. توجه به معاملات ایجاد شده در این دو نقطه مهم است چرا که سقف و کف های ضعیف و قوی را به شما نمایش میدهد. سقف و یا کف قوی یعنی مزایده تمام شده و سقف و کف ضعیف یعنی مزایده ناتمام است و قیمت علاقه مند است مجدد آن ناحیه را تست کند.

مزایده تمام شده، معمولاً به صورت بصری با یک مذاکره رو به کاهش در انتها مشاهده میشود. این نشان دهنده عدم علاقه است زیرا قیمت به سطوح قیمتی دورتر از منطقه ارزش میرسد و در نهایت نشان دهنده رد آشکار بازار برای معامله در آن محدوده است. این یک گره کم حجم است.

مزایده ناتمام به صورت یک گره با حجم بالا در انتهای نمایه ظاهر میشود و بطور ضمنی نشان دهنده علاقه به مذاکره در این منطقه است و بنابراین در صورتی که قبلاً از آن فاصله گرفته باشد پیشنهاد بازدید دوباره از قیمت را میدهد. در بازدید آینده، ارزیابی نیت پشت آن ضروری خواهد بود، زیرا میتواند با هدف پایان دادن به مزایده و چرخش، یا با هدف ادامه معامله و ادامه در آن جهت توسعه یابد.

این مفهوم مزایده تمام شده یا مزایده ناتمام میتواند بسیار مفید باشد زیرا برای مثال اگر ما در حال ارزیابی احتمال خروج قیمت از یک منطقه تعادلی به سمت بالا باشیم، میخواهیم ببینیم که در پایین آن منطقه یک مزایده تمام شده وجود دارد که عدم علاقه به معامله در آنجا را نشان میدهد. درصورت مشاهده مزایده ناتمام احتمالی به احتمال زیاد قبل از شروع حرکت صعودی، بازدید از قیمت در آن قسمت پایین با هدف تست علاقه به آن منطقه انجام خواهد شد.

مزایده تمام شده و ناتمام

کاربرد های نمایه حجم

شناسایی ساختار ها:

هنگامی که پرایس اکشن باعث ایجاد حرکات غیر شفاف شده است ترسیم انتهای ساختار ها چندان راحت نخواهد بود. در این زمینه، استفاده از نمایه حجم برای مشخص کردن مناطق بالا و پایین ناحیه ارزش یعنی VAH و VAL میتواند بسیار مفید باشد، با فرض اینکه اینکه این ناحیه به عنوان محدوده ای است که علت حرکت بعدی را ایجاد میکند. علاوه بر این گاهی اوقات انتهای طبیعی ساختار ها یعنی CREEC و ICE با انتهای ناحیه ارزش یعنی VAH و VAL منطبق میشود. با کشیدن نمایه ای از ساختار، میتوانیم مشاهده کنیم که چگونه تمام پرایس اکشن موجود در محدوده، بخشی از ناحیه ارزش خواهد بود.

رویداد های توقف ممکن است بصری ترین رویداد نباشند و پس از آن چارچوب بندی آن حرکت صعودی که از ناحیه ارزش خارج و دوباره وارد میشود، دشوارتر میشود. هدف این است که اگر بعد از توسعه ساختاری با بلوغی مشخص، متوجه عدم تعادل شدیم، بتوانیم نمایه ای را برای شناسایی سطوح عملیاتی راه اندازی کنیم که در آن انتظار داشته باشیم قیمت تست را توسعه دهد و به دنبال ادامه حرکت باشد. میبینیم تست درست بالای انتهای ناحیه ارزش نمایه انجام میشود که در این مورد بالاتر از سقف ناحیه ارزش یعنی VAH است. این ناحیه برای جستجوی محرک ورود به معامله خرید ناحیه بسیار خوبی است. دامنه نمایه باید شامل تمام رفتار قیمت از زمان شروع چرخش تا قبل از وقوع عدم تعادل باشد.

شناسایی ساختار

معامله گری در محدوده معاملاتی

اگر قیمت در یک ناحیه ارزش باشد تا زمانیکه شرایط بازار تغییر نکند، احتمالاً بازار به تولید ارزش در اطراف نقطه مرکزی ادامه خواهد داد، بنابراین به احتمال زیاد با رسیدن به دو نقطه افراطی، یعنی خرید در کف و فروش در بالا قیمت رد میشود.

اصل برگشت

اگر قیمت سعی کند وارد یک ناحیه ارزش شود و در نهایت موفق شود، به احتمال زیاد به سمت مخالف آن ناحیه ارزش خواهد رفت. بازار از معامله در آن سطوح قیمتی خودداری کرده است، بنابراین به ناحیه ارزش قبلی بازمیگردد.

اصل تداوم

اگر قیمت سعی کند وارد یک ناحیه ارزش شود و با رد شدن در انتهای VA یا جای دیگر موفق به انجام این کار نشود، به احتمال زیاد باعث ایجاد عدم تعادل به نفع آن جهت خواهد شد. این یک معامله آزمایشی پس از شکست است. قیمت یک ناحیه ارزش را ترک میکند که مورد پذیرش واقع میشود، این پذیرش جهت را به نفع شکست قبلی به عنوان محتمل ترین جهت قرار میدهد.

اصل تداوم

اصل برگشت ناموفق

اگر قیمت سعی کند وارد یک ناحیه ارزش شود و موفق شود اما به شدت در POC آن نمایه رد شود، معامله بازگشتی لغو میشود تا زمانیکه پرایس اکشن بیشتری مشاهده شود.

پیمایش به بالا